نینی رو همراه با خواهر و برادراش روزی که مامانش تو ماشین همسایه زایمان کرد و جایی برای موندن نداشتن آوردیم خونهمون تا ازشون مراقبت کنیم. متأسفانه خواهر و برادراش فرشته شدن و فقط نینی موند،که حالا با مامانش و داییش توی حیاط خونه زندگی میکنن. از وقتی شروع به راه رفتن کرد ،راه رفتنش ناهماهنگ بود و تعادل نداشت. دکترش گفت نرمی استخوان داره و شربت کلسیم تجویز کرد.مدتی بهتر شد اما یه روز دیگه نتونست راه بره. دکترش (از دامپزشکای معروف سنندج) مدتها هر روز براش تزریق انجام داد ولی حالش بدتر هم شد. خیلی ضعیف شده بود، نمیتونست چیزی بخوره، حتی نمیتونست دستشویی کنه و در نهایت گفتن که بهتره یوتانایز بشه، چون دیگه امیدی برای درمان نیست. وزنش زیر یک کیلو بود و بهخاطر پاهاش، دکتر گفت کم غذا بخوره و این باعث شد سوءتغذیه بگیره. یه روز که خیلی حالش بد بود و مدام استفراغ میکرد، دکترش حتی حاضر نشد ویزیتش کنه و فقط گفت: ببریدش برای یوتانایز.
اما ما دلمون نیومد تو چشماش نگاه کنیم و جونشو بگیریم، چون از بچگیش شاهد بودیم که چقدر جنگید تا زنده بمونه و زندگیکردن رو دوست داشت. با کلینیک ادورینا آشنا شدیم و نینی رو پیش دکتر احسن بردیم. ایشون با مهربونی و صبر، ویزیتش کردن. ازش رادیوگراف گرفتن و ما فهمیدیم ستون مهرههاش کج رشد کرده و استخوناش پوکه.
اما بالاخره برای اولینبار، یکی به ما امید داد.
درمان شروع شد. نینی انقدر ضعیف بود که حتی خون کافی برای آزمایش خون نداشت؛ اما با درمان های دکتر احسن کمکم حالش بهتر شد. وزن گرفت. آزمایش خون دادیم و فهمیدیم بهدلیل تزریقهای بیش از حد قبل، کبدش آسیب جدی دیده و درمان کبد رو هم شروع کردیم. دکتر بهمون یاد دادن که روزانه با پاهاش ورزش کنیم. ایشون با صبر، همه چیز رو مرحله به مرحله توضیح دادن و همیشه با دقت پیگیر وضعیت نینی بودن. آزمایشها، ویزیتها، تشخیص درست و داروها به کمکمون اومدن و هرروز حال نینی بهتر شد.
حالا که حدود ۶ ماه از اولین مراجعهمون به ادورینا میگذره، نینی یه معجزهست. وزنش به ۲.۵ کیلو رسیده و هنوزم داره وزن میگیره. کبدش خیلی بهتر شده، خودش دستشویی میکنه، و هر روز کلی رو پاش می ایسته و حتی چند قدم راه میره! روزانه ساعت ها بازی میکنه، غذاهای خوشمزه میخوره و اشتهاش تمومی نداره!
الان نینی یه زندگی قشنگ و پر از شادی داره و این هنوز اول راه ماست و امیدواریم یه روزی بتونه مثل بقیه گربه ها راه بره.
ادورینا تنها کلینیک دامپزشکی توی سنندج هست که انقدر اصولی و حرفهای جلو میرن و خیلی هم مجهزن. همهی پرسنل خیلی خوشبرخوردن و با صبر وحوصله به مراجع رسیدگی میکنن. همهچیز با نظم جلو میره و خبری از تشخیصهای الکی ،غیرعلمی و بازی با جون حیوان نیست. ما بینهایت از دکتر احسن و کادر محترم آدورینا ممنونیم.
ما از نینی یه درس بزرگ گرفتیم:
با صبر، امید، تلاش و عشق، میشه هر ناممکنی رو ممکن کرد و توی این مسیر، باید از دلهای مهربون کمک گرفت💕
پگاه ویسی - خرداد 1404
اگر شما هم دوست دارید تا خاطره منحصر به فرد خودتون رو از آدورینا با ما به اشتراک بگذارید از طریق این صفحه خاطره خودتون رو برامون بازگو کنید:
فرم دریافت خاطرات مراجعین
دیدگاه خود را بنویسید